اهداف و ضرورت‌های ازدواج
 
ازدواج
اموزش
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
4 آذر 1389برچسب:, :: 19:14 ::  نويسنده : علی




چرا باید ازدواج کنیم؟

این سؤالی است که اغلب جوانان در مواجه با اصرار والدین، آشنایان و مشاوران خانواده در قبال لزوم ازدواج، مطرح می‌کنند. شاید پاسخ به این سؤال توسط خود جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، داده شود. جامعه‌ای که به‌سبب افزایش دامنة ارتباطات دختر و پسر و تغییر برخی باورهای ملی و سنتی و التزامات جوامع مدرن، بسیاری از کارکردهای ازدواج را زیر سؤال می‌برد. لذا این چرایی و لزوم ازدواج، سؤالی است که پاسخ صحیح به آن ممكن است بسیاری از رفتارها و نگرش‌های آیندة ما را درخصوص ازدواج دچار تحول كند و نیافتن پاسخ مناسب برای آن، قطعاً ما را در ادامة راه، با دشواری‌های بینشی و نگرشی فراوان روبه‌رو می‌كند.
 

 

تفاوت «فلسفه و چرایی» «با هدف و اهداف»

قبل از آنکه وارد مبحث فلسفه و اهداف ازدواج شویم، لازم است که مفهوم و تفاوت این دو کلمه بررسی شود مقصود از هدف، وضعیت مطلوبی است که فرد به‌طور آگاهانه و با دخیل‌کردن نیروی اراده و تلاش هدفمند، به آن می‌رسد. ولی در فلسفه و چرایی، ارادة فرد چندان نقشی ندارد. یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم، فلسفة ازدواج پاسخ به ندای فطرت و نیازهای روحی، روانی، جسمی و تأمین آرامش است. ازاین‌رو، ازدواج در اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است. لذا افرادی که ازدواج نمی‌کنند، به‌طور نا‌خودآگاه با فطرت و طبیعت خود به جنگ برخاسته‌اند كه در نتیجه، با دشواری و مشکلات فراوان مواجه می‌شوند و از مسیر اعتدال و تکامل و رشد خارج می‌شوند.
 

 

 

اهمیت و جایگاه ازدواج دراسلام

ازدواج از منظر اسلام بسیار پسندیده و مطلوب است و از نظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چه‌بسا مستحب مؤکد و در برخی موارد واجب شمرده می‌شود و مانند هر عمل مستحب بر انجام آن ثواب و پاداش دنیوی و اخروی مترتب می‌شود، چراکه مورد طلب و درخواست الهی واقع شده است (سورة نور آیة 32). هر عملی که مورد درخواست الهی واقع شود، نشان از فضیلت و اهمیت آن عمل در دیدگاه اولیای دین دارد. تشکیل خانواده و ازدواج امری فوق‌العاده محبوب است به‌طوری‌که هیچ سازمان و بنایی نزد خدا محبوب‌تر از آن نیست. برخلاف بسیاری از مکاتب مذهبی و یا فلسفی که به ازدواج با نظری کراهت‌آمیز و با نگاهی حیوانی و دنیوی و فروافتاده می‌نگرند و فضیلت انسان را در ترک آن می‌دانند، اسلام برای ازدواج جایگاه قدسی قائل است و آن را از مجموعه رفتارهای برخاسته از شهوات و تمایلات حیوانی خارج كرده و آن را محل فضیلت‌جویی معرفی می‌کند.

ارزش ازدواج به‌ا‌ندازه‌اي است که سبب می‌شود عبادت فرد متأهل از فضیلت بيشتري نسبت به فرد مجرد برخوردار باشد. این برتری گاه به جايي می‌رسد که هفتاد رکعت نماز انسان مجرد، با دو رکعت نماز انسان متأهل برابری مي‌کند و حتی اگر فرد مجرد تمام شب‌ها به نماز و روزها را به روزه مشغول باشد، باز هم نمی‌تواند در فضیلت با دو رکعت نماز شخص متأهل برابري کند، پیامبر اكرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «فرد متأهل هرچند در حال خواب و استراحت باشد نزد خداوند با فضیلت‌تر از شخص روزه‌دار و شب‌زنده‌داری است که عزب و مجرد زندگی می‌کند.» در جای دیگر آمده که زنی به امام باقرعليه‌السلام عرض کرد: «خدایت نیکو گرداند، من زنی تارک دنیا هستم» حضرت فرمودند: «منظورت از ترک دنیا چیست؟» عرض کرد «نمی‌خواهم هرگز ازدواج کنم» پرسیدند: « چرا؟» عرض کرد: «دنبال کسب فضیلت هستم.» حضرت فرمودند: «دست‌ بردار اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه‌سلام‌الله‌عليه از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ‌کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.» در مکتب اسلام ازدواج مایة فزونی رزق و روزی و سبب زیادی ثروت معرفی شده و موجب تأخیر افتادن مرگ و بلندی عمر دانسته شده است. و به‌هنگام ازدواج، درهای آسمان گشوده شده و رحمت الهی به زمین فرو می‌ریزد.
 

 

 

اهداف ازدواج
تشکیل خانواده

از جمله اساسی‌ترین اهداف ازدواج، تشکیل خانواده است این هدف، بيان مي‌كند که تمام علل و چرایی‌های ازدواج مانند پاسخ به نیاز روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چارچوبی تعریف‌شده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود. پس خانواده کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پی‌ریزی می‌شود. اگر ازدواجی انجام‌پذیرد ولی به تشکیل این کانون مهر و محبت منتهی نشود، چنین ازدواجی شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی یک ازدواج صحیح باشد اما ازدواجی مطلوب و مورد پسند نیست؛ هرچند به تولید مثل و برآوردن برخی نیازهای جسمی و..‌. بینجامد.

با این بیان مشخص می‌شود که چرا این هدف از اولین و اساسی‌ترین اهداف ازدواج است. بدون این هدف، يا تأمین اهداف دیگر ناممکن نيست و یا به‌صورت ناقص فراهم می‌شود. مثلاً تأمین مودت و محبت تنها از طریق این قرارداد و پیمان به‌دست می‌آید و محل ارزانی كردن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است.

ازدواج فقط برای رفع نیازهای جسمی انسان‌ها نیست، بلکه به رفع نیازهای روحی، روانی و معنوی انسان‌ها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است. تأمین محبت و مهربانی همسران و فرزندان نسبت به یکدیگر فقط در فضای خانواده فراهم می‌شود. اگر خانواده به برآوردن این نیاز اقدام كند جامعه لبریز از محبت می‌شود و هرگز دچار کمبود و کاستی در محبت نخواهد شد. بنابراین، شرایطی که در آن فرد بتواند محبت و عشق خود را به جنس مخالف ابراز کند، چیزی غیر از ازدواج نیست. تنها ازدواج است که عاشقان را به هم پیوند می‌دهد و محبت‌ كردن به يكديگر را مجاز می‌شمارد. و به‌ وسیلة ازدواج است که محل مناسبی برای انسان‌ها جهت بروز عواطفشان فراهم می‌شود اگر به اتحاد زن و شوهر و عواطف صمیمانة آنها توجه کنیم، به نقش ازدواج (مودت و محبت) بیشتر پی می‌بریم. خانواده می‌تواند جایگاه مناسبي برای تولد و پرورش فرزندان صالح و شایسته باشد پیامبر اکرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله دراین‌باره فرمودند: «چه مانعی دارد که مؤمن زنی بگیرد؛ باشد که خداوند فرزندی نصیبش کند که با کلمة لا اله الا الله، زمین را گران‌بار کند.»
 

 

 

حفظ عفت و حیای فردی و اجتماعی

عفت و حیا از جمله صفات برجستة انسانی هستند که ازدواج یکی از راه‌های تأمین این صفات و سجایا است. ازدواج از دو جهت انسان را به این هدف می‌رساند:
ازدواج بهترین و طبیعی‌ترین راه تأمین نیازهای جنسی است. اسلام نه‌تنها به ازدواج به‌عنوان عملی پست نگاه نمی‌کند، بلکه آن را عملی باارزش مقدس و شایستة ثواب تلقی می‌کند و ازدواج را به‌عنوان مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی معرفی و ترویج می‌کند. مكتب اسلام مي‌خواهد انسان را از پرتگاه رفتارهای جنسی بی‌ضابطه دور كند و به این نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و عفت و حیا را به جامعة بشری ارزانی کند.
مسیر بعدي برای رسیدن به این هدف (عفت عمومی) وضع قوانین خاص در محدوده درونی ازدواج است یعنی اگرچه ازدواج رامسیر نیل به حیا و عفت می‌داند اما به‌گونه‌ای ازدواج را ترویج نمی‌کند که تهدیدی برای عفت اجتماعی محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومی را زیر سؤال ببرند.

در نهاد انسان غرايز وجود دارند که فعالیت‌های او را تحت کنترل درمی‌آورند؛ مثل غریزة گرسنگی، تشنگی و...‌ غریزة جنسی هم یکی از غرایز طبیعی انسان است که اگر درست ارضا نشود فرد را دچار عارضه‌های شخصیتی و... می‌كند بنابراین با ازدواج، فرد بدون هیچ‌گونه محدودیتی و با خیال راحت و به‌صورت قانونی، عرفی و شرعی شکل این نیاز خویش را برآورده می‌كند و از انجام كارهاي ديگر که احتمال بروز خطرات زیستی را به‌همراه دارد، مثل آلوده‌شدن به انواع بیماری‌های مقاربتی و..‌. پرهيز مي‌كند.

وجود این میل جنسی در دختران و پسران به نوبة خود یکی از عوامل مؤثر در گرایش افراد به ازدواج است. ازدواج وسیله‌ای برای پاک‌دامنی و پاک‌دامن زیستن است؛ شکی نيست به‌هنگامی که انسان ازدواج مي‌كند از چشم‌چرانی‌ها، بوالهوسی‌ها و از به‌دنبال این و آن رفتن‌ها نجات می‌یابد و دربارة زنان دیگر همان‌طور رفتار خواهد کرد که انتظار دارد دیگران با همسر او رفتار كنند. بر این اساس، اگر به‌صورت جبر اکراه هم باشد، ناگزیر به حفظ عفت و رعایت جوانمردی خواهد بود. ازدواج از انحراف‌ها، کژی‌ها و لغزش‌ها محافظت می‌کند و همین مسئله موجب فراهم‌شدن جایگاهی متفاوت برای شخص می‌شود و نوعی فضیلت، برتری و دورشدن از تخلفات را به‌همراه دارد، همچنين تقید فرد را به فضایل، آداب دینی و معنوی بیشتر می‌کند. اولیای دین می‌فرمایند کسی که ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ كرده است. در سخنی نورانی پیامبر اکرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله می‌فرمایند: «مردان مجرد را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیک و ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد کند.» بايد بپذیریم که اساس برخی از آلودگی‌های اجتماعی، افرادي هستند که به‌تنهایی زندگی می‌کنند؛ ازدواج به جامعه کمک مي‌كند تا بسیاری از جنایات، شرارت‌ها، اعمال منافی عفت، مفاسد، تبهکاری، تصاحب جنس مخالف و... که زمینة جنسی دارند، کمتر اتفاق بيفتد. پیامبر اکرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله می‌فرماید: «جوانان؛ هر کدام از شما که توانایی دارید، همسر انتخاب کنید زیرا ازدواج چشم‌ها را از نامحرمان می‌پوشاند و به آدمی پاک‌دامنی و عفاف نیکوتری می‌بخشد.» بدون شک ازدواج انسان را از انواع بي‌بندوباري‌ها برحذر می‌دارد و مانع ازدست گرفتن دین و ایمان می‌شود.
 

 

 

مسئولیت‌پذیری

از دیگر علل و فلسفه‌های ازدواج، مسئولیت‌پذیری و بیرون‌آمدن از حصار خودبینی و متعهدشدن در برابر دیگران است كه اين موارد زمينة رشد اجتماعي را در فرد ايجاد مي‌كنند. این تأثیر را در هیچ عمل و رفتار فردی و اجتماعی دیگری نمی‌توان یافت. انسان تنها در پرتو ازدواج می‌تواند به شخصیت اجتماعی خود دست یابد و پختگی شخصیت پیدا کند. ازدواج اولین مرحلة خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیداکردن شخصیت انسان است. اگر راهی غیر از این برای رسیدن به این مطلوب وجود داشت، به‌طور یقین دين اسلام آن را معرفی می‌کرد.
تأمین آرامش و سکون دل

احساس امنیت و آرامش در انسان، از دوران کودکی و سال‌های اولیة نوجوانی و براساس معاشرت و تعامل با پدر و مادر، خواهران و برادران شکل می‌گیرد. بعد از آنکه فرد وارد دورة جوانی می‌شود دیگر افراد خانواده پاسخ‌گوی این نیاز نیستند. جوان احساس می‌کند هنوز تشنة یک نفر دیگر است تا بتواند با او نيازهايش را برطرف كند؛ او کسی نیست جز همسر وی. انسان در مراحل مختلف حیات خود به‌مرحله‌ای می‌رسد که افزون بر نیازهای جسمی و جنسی، خويش را نیازمند ارتباط با جنس مخالف می‌بیند. این نیاز به‌گونه‌ای است که حتی با ارضای جنسی هم برطرف نمی‌شود و آدمی حتی درحالی‌که به تمایلات جنسی‌اش رسيده است، باز هم احساس کمبود ارتباطی و هم‌نوایی را با جنس مخالف دارد. این نیاز در برخی مواقع آن‌قدر شدید است که تمرکز و آرام و قرار را از دل انسان سلب می‌كنند. با توجه به اين حالات، ازدواج تنها عاملی‌است که می‌تواند به این انسان بی‌قرار، آرامش دهد و او را به ساحل امن سلامت روحی و روانی برساند.

همانا خداوند در سورة روم، آیة 21 می‌فرماید: «از نشانه‌های خداوند این است که همسرانی را از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار هم آرامش پيدا كنيد.» دل آشوب‌زده و انسان مضطرب، سلامت خود را در معرض تهدید می‌بیند تا چه رسد که در پی اهداف زندگی خود برآید. با تأمین آرامش و سکون، کلید سلامت روح و روان در اختیار آدمی قرار می‌گیرد و مسیر تکامل و تعالی به روی وی باز می‌شود.

درنتیجه، ازدواج عاملی برای اطمینان و سکون است؛ روح پراضطراب جوان را آرامش می‌دهد و او را به‌سوي اعتدال و امنیت، قدرت تفکر، درک حقایق و گام‌برداری به سمت سعادت هدايت مي‌كند.
 

 

 

 

شکوفایی استعداد

دختر و پسر هنگامی که براساس فطرت و طبیعت ازدواج مي‌كنند، در سایة ازدواج به آرامش فکری و امنیت باطنی دست مي‌يابند.آنها با ازدواج، بر مشکلات ناشی از عزب‌بودن فائق مي‌آيند و زمینة تفکر صحیح و آینده‌نگری برای آنان فراهم مي‌شود. هنگامي كه طغیان شهوات و غرایز فرو نشست، بدون تردید راه برای شکوفایی استعدادهای نهفته باز می‌شود و بر درخت زندگی، محصولات و ثمرات عالی می‌نشیند. صفحات تاریخ نشان می‌دهد که بسیاری از رجال دانش و مردان بزرگ، پس از ازدواج، راه صد‌ساله را یک‌شبه طی کرده‌اند و در سایة ازدواج ـ که موجب آرامش و امنیت خاطر آنان شده است ـ به مقامات بلند و بزرگی از علم و دانش رسیده‌اند. آری، ازدواج علت آرامش و امنیت و زمینة تحقق کمالات و شکوفایی استعدادهاست.
 

 

نیاز به تکامل

مکمل‌بودن، یعنی دو یا چند چیز كه با جمع شدن یک پدیدة کاملی را به‌وجود بیاورند. زنان و مردان نیز وقتی تنها هستند، نیمی از یک پدیده‌اند، اما وقتی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، به‌عنوان واحد مطرح می‌شوند. از این لحظه است که تکامل آنها شروع می‌شود و هر چه جلوتر می‌روند، متکامل‌تر می‌شوند. ازدواج پدیده‌ای است که در عمل این موقعیت را فراهم مي‌كند تا دو چیز ناقص و نیمه در کنار هم قرار گیرند. این شرایط جدید به زنان و مردان كمك مي‌كند تا بتوانند با حمایت‌ها، تشویق‌ها، همکاری‌ها، همدردی‌ها، محبت‌ها، همراهی‌ها و..‌. که از ناحیة دیگری خلق می‌شود، در زندگی با ثبات بیش‌ازپیش و با پایداری ادامة حیات دهند. پس هر جوانی لازم است که براي رسیدن به تعادل روحی و پایداری نیمة دیگر خویش را بجوید و برگزیند.

قرآن مجید در سورة بقره، آیة 187 زن و مرد را لباس همدیگر می‌داند. «زنان لباس مردان و شما مردان لباس زنان هستید» تعبیر لباس در مورد زن و شوهر از چند نظر قابل تأمل است:
همان‌گونه که لباس انسان را از سرما و گرما و خطر نفوذ بیماری‌ها به بدن حفظ می‌کند، زن و شوهر همدیگر را از خطرها و آسیب‌ها و طغیان جنسی حفظ می‌کنند؛
همان‌گونه که لباس عیب‌های بدن را می‌پوشاند، زن و شوهر نيز عیوب همدیگر را می‌پوشانند؛
انسان بدون لباس نمی‌تواند در جامعه با سرافرازی زندگی کند و احساس نقص می‌کند. انسان مجرد نیز احساس نقص می‌کند؛
همان‌گونه که لباس زینت انسان است، زن و شوهر مایة زینت و آراستگی همدیگر هستند.

زن و مرد مادامي که از هم جدا و تنها باشند، کامل نیستند و نمی‌توانند خودکفا باشند. آنها برای رسیدن به کمال، رهایی از رنج و الم تنهایی، یافتن هستی، پختگی، رنگ‌دادن به زندگی و ورود به جامعة انسانی، نیازمند پیوستن به یکدیگر هستند این امر، اساس فکر ازدواج را پی‌ریزی؛ می‌کند در سایة پيوند و ازدواج است که مرد، کاملاً مرد و وزن، کاملاً زن می‌شود. شهید مطهری دربارة نقش تربیتی ازدواج می‌گوید: «یک پختگی هست که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی‌شود، در مدرسه پیدا نمی‌شود، در جهاد نفس، نماز شب پیدا نمی‌شود این را فقط در همین ازدواج و تشکیل خانواده باید به‌دست آورد.»
موجب نجات از تنهایی

به عقیدة دانشمندان و فلاسفه، انسان موجودی مدنی و بالفطره اجتماعی است. ازاین‌رو، محتاج پناه و یاور و یاری دلدار است. ازدواج آدمی را از تنهایی و اعتزال نجات مي‌دهد و باعث مي‌شود انسان وجود همسر را عین وجود خود بداند و در غم و دردش شریک باشد.
تولید نسل

در اسلام تولید مثل سالم و مشروع فقط از طریق ازدواج امکان‌پذیر است و اسلام آن‌قدر به این مسئله اهمیت داده است که روایات نقل‌شده از اولیای دین، فرزند آوربودن را از صفات شایستة زنان برای ازدواج می‌شمارد و فرزندداشتن را مایة برکت می‌داند. اصولاً انسان‌ها علاقه‌مند هستند که موجودیت خویش را در نسل‌های بعدی نیز حفظ كنند. بنابراين، بعد از ازدواج مسئلة فرزنددارشدن در ذهن زوج‌ها نقش مي‌بندد. هرچند امروزه نگاه به موضوع فرزندداری از ابعاد مختلف دچار نوسان شده است، اما بقاي نسل خواستة همگان است.

ازدواج ابزار و وسیله‌ای است که این خواستة افراد را محقق می‌كند و به آنها اجازه می‌دهد تا به عمل تولید مثل بپردازند. همین امر خودبه‌خود استحکام و پایداری خانواده‌ها را سبب می‌شود و از سوی دیگر خانواده‌ها را از انزوای جمعی بیرون می‌آورد. ازدواج وسیله‌ای برای بقاي نسل، تربیت نسل و تحمل مصائب آن است‌. شکی نیست که نسل باید مطابق با نظر اسلام تربيت شود و چنین امری جز از راه ازدواج مشروع و قانونی امکان‌پذیر نیست. پیامبر اکرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: «هرکس می‌خواهد از سنت من پیروی کند باید ازدواج نماید. به‌وسیلة ازدواج فرزند بیاورد (تعداد مسلمان‌ها را زیاد كند) که من در قیامت با کثرت شما به امت‌های دیگر مباهات و افتخار کنم.»
در مسئله ازدواج والاترین هدف را منظور داشته باشید

هدف انسان از ازدواج باید هدفی معنوی، مقدس و پاک باشد، ازدواج باید برای اطاعت از دستور حق و همچنين پیروی از روش انبیا و برای تأمین سعادت همسر و تربیت الهی ـ ملکوتی فرزندان صورت بگیرد. زن و مرد در مسئلة ازدواج باید خود را آمادة ورود به یک عبادت بزرگ کنند و در ازدواج خوشنودی خداوند را مد نظر قرار دهند و بدانند که از طریق صلب و رحم، امانت‌دار حضرت حق هستند.

باید بدانند فرزند امانت پروردگار است و مدت کوتاهي مهمان صلب پدر و بین 6 تا 9 ماه‌ مهمان رحم مادر است. در این دو مكان طفل با گیرندگی دقیقی که حضرت حق به وی عنایت فرموده از تمام وجود پدر و مادر، همة حالات و مشخصات را بدون اختیار به خود منتقل می‌كند. نقل می‌کنند رسول اکرم‌صلي‌الله‌عليه‌وآله به زنان باردار اجازه می‌دادند تا مناظر زیبای جهاد و شمشیرزدن در راه حق را ببینند و به شعارهای الهی و ملکوتی رزمندگان گوش جان بسپارند تا از طریق دیده و شنیده خود، فرزند در رحم خود را تغذیه کنند. مگر نشنیده‌اید قبل از تکوين وجود حضرت فاطمه‌سلام‌الله‌عليه در صلب رسول حق، از جانب خداوند به پیامبرصلي‌الله‌عليه‌وآله‌ دستور چهل روز روزه داده شد و افطار شب آخر را از غذای بهشتی تناول فرموند، آنگاه نطفة آن دختر والا به رحم مادر منتقل شد.

واسطة بین شما و ازدواج چشم نباشد؛ دلال ازدواج، شهوت نباشد؛ هدف از ازدواج رسیدن به ثروت و مقام از جانب خانوادة طرف مقابل نباشد و رسیدن به چهرة زیبا و فریبنده هدف نباشد. بیائید معنویت و عبادت و رعایت حق همسر و تربیت اولاد صالح و خلاصه جلب رضای حق را در مسئلة ازدواج هدف قرار بدهید تا ثمرة این ازدواج منافع ابدی و دائمی باشد.
اهداف و انگیزه‌های کاذب در امر ازدواج
رهایی از تنهایی و افسردگی

بسیاری از افراد به این دليل که تنها هستند و یا از تنهايي هراس دارند تن به ازدواج می‌دهند. تصور می‌کنند که ازدواج مشکل آنها را مرتفع می‌کند اما در این شرایط، معمولاً فرد قادر به یک انتخاب صحیح نيست احتمال آنکه فرد با شخص نامناسبی ازدواج کند زیاد است. یک انسان ناامید و تنها پس از ازدواج نیز تنها خواهد ماند، برخی از افراد تا آن حد از لحاظ عاطفی تهی می‌باشند که امیدی به یک ازدواج موفق با هیج فردی را احتمال نمی‌دهند، درنهایت نیز این‌گونه افراد گرفتار روابط محنت‌زا و غم‌انگیزی می‌شوند.
 

 

 

عطش جنسی

بدون شک یکی از مهم‌ترین عامل‌های تحریک‌کننده برای ازدواج، عطش جنسی است. ‌بعضی از افراد آن‌قدر غرق در غرایز جنسی هستند که جز روابط جنسی، به چیز دیگری فكر نمي‌كنند آنها رابطة جنسی را به یک رابطة صمیمانه و درازمدت ترجیح می‌دهند و فقط به‌دنبال یک هم‌خواب هستند تا یک همسر خوب. این نوع ازدواج‌ها نیز پس از مدتی به سردی گرائیده و از هم می‌پاشد.
گریختن از واقعیت زندگی خود

بسیاری از افراد به اين دليل ازدواج مي‌كنند تا عذری برای دور شدن از مشکلات و واقعیات زندگی خود تراشیده باشند. زندگی این افراد عاری از شور و اشتیاق و هدف است. به‌جای آنکه راه حل را درون خودشان بیابند، ازدواج مي‌كنند؛ با اين تصور كه و با ورود فرد دیگری در زندگیشان، زندگی آنها نیز از سکون و کسالت‌آوری بیرون خواهد آمد.
اعتماد به نفس پایین

بعضي‌ها با نخستین فردی که به آنها پیشنهاد می‌دهد ازدواج می‌کنند. این افراد به‌لحاظ اعتماد به نفس پایین، می‌پندارند كه دوست داشتني نيستند و یا ارزش، زیبایی، هنر کافی‌ و... در خود سراغ ندارند تا فردی شیفتة آنهان شود از ترس آنکه فرد دیگری آنها را نپسندد و شاید این آخرین فرصتی باشد که در زندگی برایشان ایجاد شده، شتاب‌زده تن به ازدواج می‌دهند. (مانند دخترانی که خیلی زود ازدواج می‌کنند)
ابزاری برای پیشرفت مادی

شواهدي وجود دارد که برخی از مردان جوان، دخترانی را انتخاب مي‌كنند که از خانوادة مرفه و متمکن هستند تا به تصور خودشان از ازدواج، به‌عنوان پلکانی برای ترقی مادی استفاده کنند. این موضوع در دختران هم صادق است. اگر شما شیفتة فردی هستید که ثروتمند است و فقط به‌همین‌دلیل حاضرید با او ازدواج کنید، این ملاک مناسبی نيست. ایدة ازدواج‌کردن با یک فرد، بدون توجه به احساس و عاطفة قلبی و فقط از روی نگاه مادی‌گرایانه، به‌طور یقین عقلانی نیست و اشتباه است.
 

 

عشق و علاقة زیاد به جای مسئولیت

احساس عشق و علاقة زیاد که در آغاز همسرگزینی برای جوانان حاصل می‌شود ممكن است از شرایط لازم برای ازدواج موفق تلقی شود این احساس با مسئولیت‌پذیری تکمیل می‌شود.
پذیرش این عقیده که هر چیزی به تجربه‌کردنش می‌‌ارزد و پیمودن راهی اجباری

برخی به ازدواج به‌عنوان پدیدة تکرارپذیر سطحی و اتفاقی می‌نگرند؛ درحالی‌که ازدواج نوعی انتخاب است که یک عمر پیامدها و مسائل ناشی از آن استمرار و تداوم خواهد داشت. رویکرد جوانان به ازدواج باید رویکردی انتخابی، آگاهانه و ارادی باشد و هرگونه احساس اجبار و تحمیل در این مسئله بر پیامدهای آن، نظیر مسئولیت‌پذیری تأثیر منفی دارد.
احساس ترحم به‌جای احساس مهر و محبت

از ویژگی‌های زندگی مشترک، پیوند مهر و محبت و عاطفة متقابلی است که میان زن و شوهر ایجاد شده و با گذشت زمان شکوفا می‌شود. برخی از جوانان مهر و محبت را با ترحم اشتباه می‌گیرند و به‌دليل مشاهدة برخی نقص‌ها و کمبودها در فرد مورد نظر مانند وجود بیماری، نقص عضو و یا فقدان ولد یا والدین با او ازدواج می‌کنند. باید توجه كرد ازدواج با فردی که به‌دلایلی از وجود عارضه یا نقصی رنج می‌برد، یک اقدام قابل ستایش است این در صورتی است که آگاهانه، سنجیده و با درک تمامی مسئولیت‌ها و براساس مهر و عاطفة سالم انجام بگیرد. گاهی انگیزة فرد برای ازدواج، نجات‌دادن شخص مقابل از تنهایی، فشارهای زندگی، مشکل‌های اقتصادی و اجتماعی و دلیل‌های دیگر است.

برای نمونه، دختری که به پسری وابستگی شدید دارد، مسئولیت زندگی او از جمله کار، مسکن و مسائل مادی را می‌پذیرد. چنین انگیزه‌هایی بعد از مدت کوتاهي، رو به خاموشی می‌رود و درنهایت، زندگی مشترک را با بحران مواجه می‌كند. بر اين اساس، احتمال تغییرات خلقی و روحی در فرد به‌وجود آید و از تصمیم خود پشیمان شود. و در‌صورتی‌‌که تزلزل در فرد منجر به جدایی نشود، حاصل آن زندگی مطلوب نخواهد بود.
ازدواج به‌دلیل خوگرفتن به ارتباط در طی زمان طولانی

اگر دو نفر پس از آشنایی، احساس کنند که به يكديگر وابسته شده‌اند و بر اين اساس تصمیم به ازدواج بگیرند (درصورتی‌که تمام شرایط و معیارهای ازدواج را رعایت کنند) این ازدواج اشکالی ندارد. اما هنگامی که زوجي به‌دلیل بروز مشکلات اساسی از هم جدا شوند، اگر به‌دليل عادت محض و خوگرفتن اخلاقشان به یکدیگر تصمیم به بازگشت بگیرند ـ درصورتی‌که مشکلات اساسی زندگی را که سبب اختلاف آنها شده است حل نکنند ـ ازدواجشان کارساز نخواهد بود، چراکه عادت محض از عوامل و انگیزه‌های کاذب ازدواج است.
ازدواج به‌دلیل عشق سطحی و زودگذر

گاهی بين دو نفر، چنان علاقه‌ای ايجاد مي‌شود که گمان می‌برند به‌راستی، عاشق هم هستند. وقتی هیجان با سرعت چشمگیری در رابطه‌ها پیش برود، شناخت یکدیگر به روال عادی و تدریجی خود، پیش نمی‌رود؛ زیرا وقت کافی برای این موضوع وجود نداشته است. صراحت، صداقت و اعتمادی که لازمة یک رابطة محکم است، احتیاج به زمان دارد. یک آشنایی سریع، هر ‌قدر هم که هیجان‌آور باشد، تنها یک صمیمیت ظاهری به دنبال دارد که به آسانی با نزدیکی و صمیمیت واقعی، اشتباه می‌شود. بنابراين، ازدواج‌هایی که در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتند، ممکن است خطرهایی را به همراه داشته‌ باشند.
 

 

 

ازدواج به‌دلیل پدر و مادرشدن



یکی دیگر از عوامل تحریک‌کننده برای ازدواج، این است که فرد، خود را پدر یا مادر ببیند و دوست داشته باشد که صاحب فرزندی شود؛ اما آیا به این موضوع آگاهی دارید که مي‌توانيد از لحاظ تربیتی، عاطفی، اخلاقی و مادی، شرایطی را برای هرچه بهتر تربیت‌شدن فرزندتان فراهم کنید؟ بی‌شک روزگار سپری می‌شود، بچه‌ها بزرگ می‌شوند و ازدواج می‌کنند و به‌دنبال زندگی خویش می‌روند. آن‌گاه است که احساس می‌کنید باز شما هستید و تنهایی. پس فردی را انتخاب کنید که فقط در فکر این نباشید از او صاحب فرزند شوید؛ بلکه شخصی باشد که در تمام مراحل زندگی، پا‌به‌پای شما، گام بردارد و مونس و همدم واقعی‌تان باشد.
ازدواج به‌دلیل پایان‌دادن به دوران نامزدی

دوران نامزدی، شرایطی را برای شناخت زوجین از يكديگر فراهم می‌آورد. تعدادی از افراد در این دوران، متوجه تفاوت‌های بسیاری بین خود و فرد مقابل می‌شوند. گاهي اوقات در این دوران افراد متوجه ناراحتی و یا مبتلا‌بودن فرد به یک اختلال روانی یا وابستگی او به مواد مخدر می‌شوند. اما با وجود آگاهی به این مسائل، بنا به‌دلیل‌های فرهنگی از جمله اینکه به‌هم‌خوردن نامزدی را مساوی با بی‌آبرویی و ازدست‌دادن حیثیت خود قلمداد می‌کنند، تن به ازدواج می‌دهند.
 

 

ازدواج به‌دلیل زیبایی ظاهری

 

جذابیت جسمانی، به‌عنوان یک عامل مهم در دوستی‌ها و مناسبت‌های اجتماعی غیرقابل انکار است. به‌نظر می‌رسد افرادی که جذابیت ظاهری دارند، رفتارهای پسندیده‌تر و ویژگی‌های شخصیتی زیباتری هم داشته باشند. به‌دليل چنین تصوری، تعداد زیادی از دختران و پسران مجذوب جذابیت جسمانی هم می‌شوند. زمانی که این عامل به‌عنوان ملاك برای تشکیل زندگی مشترک ـ بدون توجه به عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی ـ در نظر گرفته می‌شود، ضریب خطر‌پذیری چنین ازدواج‌هایی نیز به‌طور طبیعی بالا خواهد رفت.
فردی که برای رسیدن به شما از همسرش جدا می‌شود

به‌طور معمول این‌گونه ازدواج‌ها زیاد دوام نمي‌آورد و پایه‌ای برای یک رابطة درازمدت نخواهد بود. فردی که به‌خاطر شخصی حاضر است به همسر یا نامزد خود خیانت کند، به‌طور مسلّم رابطة آنان استحکامی نخواهد داشت؛ زیرا کسی که به‌خاطر شما به فرد دیگری خیانت کرده است، روزی به خود شما نیز خیانت خواهد کرد.
ازدواج به‌دلیل دوری از خانواده و پدر و مادر

وقتی وضعیت در خانة پدری اندوه‌بار شود، ازدواج یک راه گریز محسوب می‌شود.اين نوع ازدواج شما را از چاله درآورده و به چاه می‌اندازد. یکی دو سال دیگر در خانة پدر و مادر ماندن، بهتر از آن است که با نخستین پیشنهاد ازدواج، تن به تأهل دهید، زيرا ممکن است شریک زندگی‌تان تا آخر عمر سبب رنجش و آزار شما شود.
ازدواج به‌دلیل نگرش یک‌جانبة پدر و مادر شما به شخص مورد نظر

البته جای تعجب دارد که پدر و مادر شما به‌طور واقعی، همسر آیندة شما را دوست بدارند؛ اما دوست‌داشتن این فرد از سوی آنها، دلیل کافی برای مدنظر قراردادن ازدواج با آن فرد نیست. زمانی که والدين از دنيا بروند شما کماکان باید اسیر فرد رؤیاهای آنها باشید؛ فردی که شاید مرد یا زن رؤیاهای شما نباشد.
 


 

 

منابع

- انصاریان،حسین- نظام خانواده دراسلام- نشر ام ابیها- 1386

- ملکی،حسن- مشاوره قبل از ازدواج با جوانان- نشرنیکان کتاب- 1387

- آرزمی سه‌ساری،سعید- میثاق مقدس(سازمان ملی جوانان)- نشر اسپید- 1379- چاپ اول

- بانکی پورفرد،امیرحسین- مطلع مهر- نشرحدیث راه عشق- 1387- چاپ پنچم

- اعرافی،علیرضا- اهداف تربیت ازدیدگاه اسلام- دفترهمکاری حوزه ودانشگاه- 1376

- رشیدپور،مجید- مراحل ازدواج دراسلام- نشرانجمن اولیاومربیان- 1376

- مشکینی،علی- ازدواج دراسلام- احمد جنتی- الهادی- 1366

- مطهری،مرتضی- تعلیم وتربیت دراسلام- نشرصدرا- 1362

- مکارم شیرازی،ناصر-تفسیرنمونه- دارالکتب الاسلامیه- 1368

- قمی،شیخ عباس- سفینه البحار- دارالتعارف- 1403ق
 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: